پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عمویی: با سلام و صلوات به روح طیبه شهداء و امام شهداء، با هزاران سپاس ، نصار همه ی شما خوانندگان ، مخاطبان و میهمانان پایگاه اطلاع رسانی سردار شهید عمویی از مهر و محبت و قلم های شما عزیزان ، نهایت تقدیر و تشکر را داریم. دل نوشته ها و یادبود های شما سروران عزیز به دست ما رسید . ضمن سپاس دوباره از الطاف شما دوستان گرامی ، در ذیل بخشی از دل نوشته های شما دوستان بزرگوار را قرار داده ایم. همچنین از نظرات بزرگوارانه شما هم که در پایان مطالب درج کرده اید ، سپاسگذاریم و در انتظار نظرات و دل نوشته های شما هستیم...
نوشته شده توسط : جامانده
دلم برایتان تنگ شده.آرزوی یک لحظه دیدنتان را دارم .خدا رحمتت کند .می دانم خیلی ها هستند که شهیدانی چون شهید عمویی را نمی شناسند وفقط می توانم بگم که انسانهای بی تکبری بودند. بعد از جنگ هم صدام با کمک منافقین برای شهید کردن سردار عزیزمان عموئی در مریوان جایزه برای کشتنش گذاشتند .که چند تن از منافقین وکمله های مریوان هم دستگیر شده اند. خدا میدانست که چه کسی را ببرد.برای شادی روح امام شهدا وتمام شهدای صدر اسلام و جنگ تحمیلی و خاصه شهید عمویی صلوات.
نوشته شده توسط : شرمنده ی شهداء
(قسمتی از وصیتنامه شهید باکری) دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند که در غیر این صورت زمانی فرامیرسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان سه دسته می شوند:
دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر میخیزند و از گذشته خود پشیمان اند.
دسته ای راه بی تفاوتی را برمیگزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند.
دسته سوم به گذشته خود وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت غصه ها و مصائب دق خواهند کرد.
پس از خدا بخواهید با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد از جنگ در امان بمانید چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جز دسته سوم ماندن سخت و دشوار خواهد بود.
نوشته شده توسط :سنگ صبور
نشناخته را محرم هر راز نکن.قفل دل خود را بر همه کس باز نکن.
در قلک دل برای خویش .جز عشق خدا پس انداز نکن.
(یاد و خاطره همه شهدا گرامی باد)
نوشته شده توسط : گمنام
شهیدان رفته اند تا اوج نور
ما هنوزم مانده ایم در کنج گور
عاشقان رفتند و نورانی شدند
آیه های پاک قرانی شدند
نوشته شده توسط : صبور
روی قبرم بنویسید کبوتر شدورفت/زیر باران غزلی خوانددلش ترشدورفت/چه تفاوت که چه خورده است؟غم دل یاکه سم!/انقدر غرق جنون بود که پرپرشد ورفت/روز میلاد! /همان روزی که عاشق شده بود/مرگ بالحظه میلاد برابر شد ورفت/او کسی بود که از غرق شدن میترسید/عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت....
نوشته شده توسط : فردوس
فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
نوشته شده توسط : رضا احمدی
بعد از شهداء بعضی از خانواده های این عزیزان واقعاً مظلومیت کشیدند.
خدارو شکر سایه ی رهبری بر این کشور است که در مظلومیت و مهربانی و در اقتدار بی نظیر است و همه بدانند که پدری مهربان چون رهبری دارند.
نوشته شده توسط: مادر
شهیدان در غربت جنگیدند و با مظلومیت به شهادت رسیدند و پیکرهایشان زیر شنی تانک های شیطان ، تکه تکه شد و به آب و باد و خاک و آتش پیوست اما راز خون آشکار شد . راز خون شهدا را جز شهدا در نمی یابند . گردش خون در رگ های زندگی شیرین است اما ریختن آن پای محبوب شیرین تر و نگو شیرین تر بگو بسیار شیرین تر! شهید سید مرتضی آوینی
از شما سردار شهید می خواهم که دست مرا بگیرید
نوشته شده توسط: یا حسین
شهدا چشم و چراغ این ملتند
امروز خاطرهای از شهید عمویی در خصوص اعتقادشان به 14 معصوم شنیدم که تازه به خودم امده ام که چرا ما از شهدا جا مانده ایم
نوشته شده توسط :سید مظلوم
دل نشین و آرامبخش است.
نام و یاد شهید برکت این نظام و انقلاب است، انشاءالله با شهداء محشور شویم
تبریک مارا به خانواده ی گرامی برسانید. تسلیت نمی گویم چون به افتخار شهادت جز تبریک چیزی نباید گفت. همه میرویم اما اینطور رفتن هنر است
نوشته شده توسط : یاد شهید
شهید عمویی 14 سال است که از پیش ما رفت اما در تمام این سالها سخنانشان در دل ما بود .خدا رحمت کند
ادامه در ادامه ی مطلب...
ادامه مطلب ...از خاطرات و سرگذشت برجای مانده شما ، دانستم که چگونه در مقابل آتش و
پولاد و اهریمن سینه سپر کردید و با خون خود ، خاک مذلت بر سر شیطان صفتان
ریختید. با همه شجاعت و رشادت و دلاوری ؛ تواضع و فروتنی تنها بخشی از صفات
والای شماست .
ای عزیز و مقرب درگاه الهی ، وای به حال روزی که شما ، ما را فراموش
کنید و به حال خودمان واگذارید ؛ هر چند ما نه تنها شما را بلکه خود را نیز
فراموش کرده ایم ...
آگاهید که گریه هایم در گلزار شما ، برای تیره روزی ، سرگردانی و
گمراهی خودم بوده وگرنه شما که عند ربهم یرزقونید و ما جیره خواران شما .
خوب میدانم که هرگاه دست یاری به سویتان دراز کردم دست رد به سینه ام
نزدید و هرگز فراموش نمی کنم که چگونه با پرتو نور خود ، بر دل ظلمت زده ام
، تاثیری شگرف و تحولی عظیم بر زندگی ام داشتید .... کوتاهی کردیم ...
فریب خوردیم ... فراموش کردیم ...
سردار شهید عمویی ؛
میدانم که هنوز در راه خدا به جهاد خود ادامه می دهید و میدانم که شما
زنده اید و این ما هستیم که مرده ایم و در دنیای مادیات غرق شده ایم .هنوز
تصویر شماست که بر لوح دلها حک شده و مایه دلگرمی ، امید و نیروی جهادگران
خدا جو ، عاشقان ولایت ، عدالت پیشگان راه هدایت و خدمتگزاران این ملت
میباشد.
بزرگی می گفت شهدا مانند شیشه عطری می مانند که با شکستن قفس ،و عروج ،
عطرشان فضای هستی را پر می نماید و آنگاه همگان به گوهر وجودشان و زیبائی
راهشان پی خواهند برد. .
بعضی مواقع جسورانه و ساده لوحانه از خدای خود شهادت را درخواست کردم و
بارها گفتیم اللهم الرزقنا توفیق الشهادة ... اما لحظه ای بر اعمال خود
اندیشه نکردم و اندکی به راهی که شما پیموده اید فکر نکردم و مثل همیشه با
راحت طلبی و بدون تلاش ، بهترین ها را از خدا خواستم
شهدا شرمنده ام.... ای رهپویان راه
انبیاء و اولیاء الهی و ای خونین بالان راه خدائی...شرمنده ایم
گرامی باد یاد و نام شهدای سرافراز شهرمان ؛ سردار شهید عمویی /شهید بازیار /شهید بوداغی
خادم الشهدا /علی اکبر بوداغی /تهران
پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی:از بین مخاطبان و عزیزان گرانقدری که در وبسایت سردارشهید عمویی ، نظرات و دل نوشته های زیبا و پرمغز خود را ارسال می کنند ، سرور عزیزمان ، جناب آقای علی اکبر بوداغی ، اشعار زیبایی با لهجه ی مازندرانی برایمان به رشته تحریر درآورده است که این مطالب را عیناً منتشر می نماییم. با تشکر از این دوست عزیز و همه بزرگوارانی که به سایت سردارشهیدموسی عمویی تشریف فرما می شوند.اجرشان با سیدالشهداء...
کبوتر گم شده
مه دله غم دپیته غم دپیته
إفرادار بیمه و بهیمه پیته
إفرادار بیمه و بشکسه چله
غرصه سیو چادربزومه دل دله
غرصه غرصه غرصه خروار به خروار
غرصه إنه إنه قطاربه قطار
بورم صحرا بورم جنگل بورم دشت
پسره بورده راه ره بزنم گشت
آهای مه زیره مرد،چی کارهاکردی
مه ره سر بیشتی تینار هاکردی
دو ساله بوردی و دیگر نموئی
پاره بیه منه جیگر نموئی
چند ساله راه دارمه که ته دگردی
دست به دعا دارمه که ته دگردی
مره بکوشته ته چشم انتظاری
رفاقت این تیه بوری تیناری
در که صداکنه گمه بیموئی
ته مار دعا کنه گمه بیموئی
ته ماره برمه واره کور هاکرده
ونه دله ته داغ ناسور هاکرده
مه دست و مه دل و صدا بمرده
برمه نکمه،مه دل باد بکرده
شنه زیره ریکای دوربگردم
نومزه گیره ریکای دور بگردم
ته تازه نوج بزه ریشه بلاره
ته رج دره مه سرپیشه بلاره
شه می ره چم دایی ته دور بگردم
غرصه ره رم دایی ته دوربگردم
أشون ته عکسه می ره چم هادامه
ته عکسه شیشه ره شبنم هادامه
دل ره خربزه واری قاچ هادامه
تا قد داشتمه عکسه ماچ هادامه
امسال نه نی کره کوفا هاکنی
بینجه هپاچی و سما هاکنی
إمسال نه نی تره داماد هاکنم
دوست و رفیقونه دلشاد هاکنم
دامادی رخت ره هرروز بو کشمبه
ورمه وره بازار اتو کشمبه
پنج شنبه نماشون مه گس کفنه
غرصه ورگ وونه و مره لفنه
شومبه مزار ته ره پیدانکمه
دله قرار تره پیدانکمه
بورم جبهه سنگر به سنگره بگردم
داد بکشم پسر پسر بگردم
اینجه جنگه اینجه خون و تفنگه
اینجه جنگه اینجه شونگ و شونگه
مه سر تیر و تفنگ ، مه سرگلیله
اینجه خون روش بیته کیله به کیله
اینتا لینگ کنه شه چه راه نشونه
صاحاب کوبه ونه همراه نشونه
اینتا دست کنه شه که دم هادائه
حلقه دارنه گمونم نوزه ماهه
کوتر إسپه بال ته ره ندیمه
بیمومه ته دنبال ته ره ندیمه
گننه ته ره اروند او بورده
گننه ته ره کوسه ماهی بخرده
گننه تانکه زنجیره بن،راستیه؟
دشمن توپ و تیره بن ، راستیه ؟
مسلمانون مسمانون ، مه سینه
مه دل که دل نیه، کینوئه کینه
مه ره تور بزه چو هاکرده دشمن
کوتره پر پتو هاکرده دشمن
مه سره تش دچینه من شه دومبه
مه کوتره پر بچینه من شه دومبه
مه صدا لو نینه چه چی بهووم
مه چشم سو نینه چه چی بهووم
ته پوتین و پلاک ره راضی بیمه
تنه بپیسه ساک ره راضی بیمه
ته هسکائه جا مه دل رضائه
دل ره راضی کمبه ته هسکائه
شهیدون من شمه تنه بلاره
اتی تیر بخرده اتی خمپاره
درود بر ارواح پاک شهدا خصوصا سردارشهید عمویی /شهید بوداغی/شهید بازیار
خادم الشهدا علی اکبر بوداغی