مرحومه معصومه بیگم خاتون آبادی مادر شهید بهشتی بودند. ایشان یکی از خاطرات جالب خود را در مورد فرزنش محمد حسینی بهشتی این گونه تعریف می کند:
پدرم چون اولاد پسر نداشتند و من هم درس خوانده بودم، میگفتند که حوزه درس مرحوم بحرالعلوم را یک دختر اداره میکرد. من هم میخواهم که این دختر در خانه باشد و به جای پسر پیش دستم، برایم بنویسد و برایم بخواند.
بعداً پدرم خوابی دیده بودند که از منزل آقای بهشتی از من خواستگاری میکنند و از من اولادی به وجود میآید که عامالمنفعه میشود. در خواب به پدرم گفته بودند که عمرت آنقدرها کفاف نمیکند و پدرم در خواب به مادرم گفته بودند که از جانب خدا بنا شده است این دخترمان را شوهر بدهیم. به هر حال من شوهر کردم. پدرم منتظر بود که پسرم به دنیا بیاید. وقتی به دنیا آمد و یک ساله شد، پدرم از دنیا رفت.
پس از فوت پدرم شبی او را خواب دیدم که میگفت وقتی میخواستم از دنیا بروم، چهارده معصوم دور تختم بودند تا روح را از بدنم برانند. چهارده معصوم روح مرا گرفتند و پیش پیغمبر بردند و من (مادر شهید مظلوم) گفتم که ما چه کار کنیم که پیش آنها از ما شفاعت بشود، گفتند این «آقای محمد» را خیلی محافظت کنید. این باقیات صالحات است. خیلی سفارش از این قبیل به من کرد.
گرامی باد ، سالگرد شهادت شهید مظلوم، آیت الله بهشتی و 72 تن از یارانش ...
شهادت بهشتی در برابر مظلومیتش ناچیز بود...حضرت امام خمینی (ره)