پایگاه اطلاع رسانی سردار شهید موسی عمویی: کتاب روایت زخم از والفجر 10 و سردارشهید موسی عمویی و سردارشهید منصور کلبادی نژاد می گوید.کتاب «روایت زخم» که مجموعهای از خاطرات رزمندگان مازندرانی از عملیات والفجر 10 و زندگینامه سرداران شهید موسی عمویی و منصور کلبادینژاد را دربر دارد از سوی نشر شاهد برای اولین بار در سال 92 منتشر شد. «روایت زخم» گزیدهای از خاطرات «سومین جشنواره خاطرهنویسی عملیات والفجر 10» و نوشته یاران و نزدیکان شهیدان یاد شده یا به قلم افرادی است که خاطراتی را درباره آنها شنیدهاند. تنوع نگارندگان خاطرات زاویههای نگاه و لحنهای متفاوتی را درباره عملیات ولفجر 10 به نمایش گذاشته است و در واقع میتوان گفت به نوعی چند صدایی در متن این کتاب به چشم میخورد.
مفید اسماعیلیسراجی و سیدحسین مرتضویکیاسری به عنوان تدوینگران این اثر، پس از آوردن پیام حضرت آیتالله خامنهای به مناسبت عملیات والفجر 10، اهداف و اهمیت اجرای این عملیات را بیان کرده و سپس 32خاطره درباره این عملیات آوردهاند.
«گردان دواب»، «زن عمو آهو»، «ماست چکیده»، «اگر من را نبرید نفرینتان می کنم»، «جنایت هولناک حلبچه»،«مهمتر از جنایت صدام»، «دکتر رفتن و بهداری،همه دروغ بود!»، «الدخیل الخمینی»،،«از رمزهای عددی تا رمزهای رستهای»، «روزنگاشت های من»، «قله پر از برف»،«8کیلومتری سید صادق»، «شهادت آقا موسی»، «باید از حضور بسیجیها بترسند» و «هنوز لایق شهادت نشدم» عنوان برخی از 32 خاطره آمده در «روایت زخم» است.
قسمت دوم کتاب به مجموعه خاطرات رزمندگان اشاره دارد. در یکی از این خاطرات که راوی آن سید احمد جعفری است، در صفحه 77، می خوانیم:
"حدود ساعت 3 بعدازظهر، آسمان حلبچه به سیاهی کشیده شد. مانند رعدو برق، غرش عجیبی در آسمان پدیدار شد. انگار خورشید در زیر ابر، پنهان و تاریک شد و ابر سفیدی بر حلبچه، شروع به باریدن کرد.
آژیر خطر بمباران شیمیایی به صدا در آمد. رزمندگان با امکاناتی که همراه داشتند و با اقدامات اولیه به سمت ارتفاعات رفتند، ولی مردم بی دفاع در شهر و روستاهای اطراف، حیرت زده به هر طرفی می دویدند. خیلی از مردم غافلگیر شدند، حتی فرصت نکردند از خانه خود خارج شوند و به وطر دسته جمعی به شهادت رسیدند. شدت بمباران شیمیایی در روستاهای "انبه" به قدری زیاد بود که اکثر مردم منطقه، در اثر گازهای شیمیایی، دسته جمعی به شهادت رسیدند. صحنه دلخراشو سوزناکی بود که دل هر بیننده ای را به درد می آورد.
طبق دستور صبح زود برای یاری رساندن به مصدومان روستایی انبه روانه شدمی که در فاصلهی یک کیلومتری محل استقرار ما بود.
به سمت روستای انبه رفتیم. منطقه کاملاً آلوده بود. باد، مواد شیمیایی را جا به جا کرده بود. وقتی که به نزدیکی روستا رسیدیم، فاجعه دردناک کستار دسته جمعی مردم را در گودال روستا مشاهده کردیم. موقعیت روستای انبه طوری بود که اطراف روستاف ارتفاعات کوچک و بزرگ قرار داشتو همین امر باعث می شد که مواد شیمیایی درشیارها و ارتفاع پست، ماندگار شود. مردم بی دفاع هم در اثر خفگی گاز نتوانستند از آن جا خارج شوند. گلولههای عمل نکردهی شیمیایی در اطراف روستا به وفور نمایان بود. خلبانان هر چه گلوله داشتند در روستاها و اطراف آن ریختند.
وقتی به سمت مدرسه روستا روانه شدیم، کودکانی را دیدیم که به طور دسته جمعی، حلقه به هم زده به شهادت رسیدند.
فرزندی با دست کوچک خود سینه مادر را گرفته بود و داشت شیر می خوردف ولی مادرش به شهادت رسیده بود. این کودک با صورت آبله زده و با دست کوچک خود به مادر چسبیده بود."
«روایت زخم» را انتشارات شاهد با همکاری کنگره بزرگداشت 10 هزار شهید استان مازندران و با شمارگان سههزار نسخه، در قطع رقعی، 201 صفحه و به بهای 64هزار ریال روانه بازار کتاب کرده است. گفتنی است؛ علاقه مندان می توانند برای تهیه کتاب "رویات زخم" با شماره 33360751-011 تماس بگیرند.