پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندران

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندران

گذر زمان/دیروز همرزم و یارِ پدر ، امروز همراه و غمخوارِ پسر !

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی: در شب یادواره سرداران و 557 شهید گردان امام محمدباقر(ع) که شخصیت های لشکری و کشوری نیز حضور داشتند ، سردار سرتیپ دوم پاسدار دکتر اسکندرمومنی ، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور، که از دوستان ، یاران و همرزمان بسیار نزدیک سردارشهید موسی عمویی بوده اند ، نیز ضمن حضور در این مراسم با شکوه، در روند اجرای هرچه باشکوه تر این مراسم کم نظیر ، حمایت های ویژه ای را مبذول داشتند .  در آن شب معنوی و آسمانی،سردارمومنی بزرگوار، برادر عزیزمان، علیرضا عمویی ، فرزند عزیز سردارشهید عمویی را درآغوش گرفتند و خوش و بشی با هم داشتند که تصویر این لحظه زیبا از دوربینمان دور نماند.

اما نکته جالب توجه و بسیار زیباتر ، تصویری است که در آرشیو تصاویر سردارشهیدعمویی ، از سردارعمویی و سردارمومنی در سالیان دور، وجود دارد که احتمالا در آن زمان ، علیرضا ، بسیار کوچک بوده است.اما امروز جوانی رعنا و رشید شده است.

جای بابا موسی خالیست...تا فرزندان نازنینش را ببیند که برای خودشان مردی شده اند....
http://s5.picofile.com/file/8103185692/1_3748_3234.jpg

http://s5.picofile.com/file/8103185726/1_3748_300000.jpg



نظرات 8 + ارسال نظر
نا 18 آذر 1392 ساعت 23:35

علیرضااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بابا دست ماروو هم بگیررر....

علی 19 آذر 1392 ساعت 10:31

سردار شهید عمویی با سلام
از خاطراتو سرگذشت برجای مانده شما ، دانستم که چگونه در مقابل آتش و پولاد و اهریمن سینه سپر کردید و با خون خود ، خاک مذلت بر سر شیطان صفتان ریختید. با همه شجاعت و رشادت و دلاوری ؛ تواضع و فروتنی تنها بخشی از صفات والای شماست .
ای عزیز و مقرب درگاه الهی ، وای به حال روزی که شما ، ما را فراموش کنید و به حال خودمان واگذارید ؛ هر چند ما نه تنها شما را بلکه خود را نیز فراموش کرده ایم ...
آگاهید که گریه هایم در گلزار شما ، برای تیره روزی ، سرگردانی و گمراهی خودم بوده وگرنه شما که عند ربهم یرزقونید و ما جیره خواران شما .
خوب میدانم که هرگاه دست یاری به سویتان دراز کردم دست رد به سینه ام نزدید و هرگز فراموش نمی کنم که چگونه با پرتو نور خود ، بر دل ظلمت زده ام ، تاثیری شگرف و تحولی عظیم بر زندگی ام داشتید .... کوتاهی کردیم ... فریب خوردیم ... فراموش کردیم ...شهدا به خدا شرمنده ایم .. ای رهپویان راه انبیاء و اولیاء الهی و ای خونین بالان راه خدائی
التماس دعا
گرامی باد یاد و نام سردار شهید عمویی /بوداغی /بازیار
خادم الشهدا علی اکبر بوداغی /تهران

علی 19 آذر 1392 ساعت 17:27

دعا کنید که راهتان و آرمان هایتان را با قلممان که افضل از دماء شهداست ادامه بدهیم و لحظه ای و آنی از مسیر الهی خارج نشویم .

آمین یا رب العالمین
خام الشهدا علی اکبر بوداغی /تهران

ناشناس 25 آذر 1392 ساعت 15:56

سلام ادبیات این نویسنده{ آقای رضایی} ما رو هلاک کرد آفرین به شما و گروهتون

علی 9 دی 1392 ساعت 12:40

برادر و خواه ناشناس سلام
نمیدانم ادبیات نویسنده با شما چه کرد که هلاک شدید به خاط داشته باش هرچه ما داریم از شهداست پس بیاد بیاور :

چقدر از منش این شهدا دور شدیم
آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم
معذرت از همه خوبان و همه همرزمان
ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم
شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن
عجب اینجاست که مااین همه مغرورشدیم
شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا
ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم
و از آن برکت خون شهدامان حالا
ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم
و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم
یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم
پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما
درمیان قفس نفس چه محصورشدیم
شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
ارادتمند خادم الشهدا علی اکبر بوداغی /تهران

علی 9 دی 1392 ساعت 12:49

سلا م برادر و خواهر ناشناس
مهدی باکری فرمانده لشگر 31عاشورا چه زیبا در
بخشی از وصیت نامه خود قبل از عملیات والفجر در سال ۱۳۶۱
فرمودند :
دعا کنید که خداوند شهادت را نصیب شما کند که در غیر اینصورت
زمانی فرا میرسد که جنگ تمام می شود و رزمندگان سه دسته
می شوند :
۱ - دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود پشیمان می شوند .
۲ - دسته ای راه بی تفاوتی را بر می گزینند و در زندگی مادی غرق می شوند و همه چیز را فراموش می کنند .
۳ - دسته سوم به گذشته خود و فا دار می مانند واحساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها دق خواهند کرد .
پس از خدا بخواهید که با وصال شهادت از عواقب زندگی بعد ازجنگ در امان بمانید .
چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دسته سوم ماندن ، بسیار سخت و دشوار خواهد بود .حال از وجدان درون خود سوال کن از کدام دسته خواهی بود ؟ عاقبت به خیر باشید
ارادتمند خادم الشهدا علی اکبر بوداغی /تهران

علی 9 دی 1392 ساعت 12:55

برادر و خواهر عزیز سلام
عکس شهدا را میبینیم

عکس شهدا عمل میکنیم

مسولیت ما بس خطیر و عظیم است
مواظب باشیم مورد مواخذه شهدا قرار نگیریم

ارادتمند خادم الشهدا علی اکبر بوداغی /تهران

علی خادم الشهدا 13 آبان 1394 ساعت 16:52

شهید، مقامی است که معادلش، در قاموس هیچ عالمی نیامده است؛ اما رسالت او در تمام ذرات عالم، انتشار یافتنی است؛ چرا که شهادت، فصل اول کتاب رسالت است و رسالت، همان مسئولیت شهودی است که بر دوش همه انسان‌ها، از لحظه تشییع پیکر شهید، قرار می‌گیرد.
بیداری، یعنی مکتب شهید
این جسم شهید نیست که به خاک سپرده می‌شود؛ پیش از آن، باید خود را تدفین کرد تا مفهوم خاک‌سپاری شهید را فهمید.
شهید، به خاک سپرده می‌شود و خاک به ما؛ به همه میراث‌دارانی که بیداری، خلاصه تکلیفشان است. بیداری؛ یعنی تحریم هرگونه غلاف، بر شمشیر ادراک.
بیداری، یعنی قصور و طلب حضور؛ یعنی بی‌قراری در عین انتظار و خلاصه بیداری یعنی شهود. یعنی مکتب شهید!
ما به پاس شهیدان
برای شهود، هیچ وقت دیر نیست و هیچ میدانی کوچک نخواهد بود.
دامنه شهود در اجزای عالم ریشه دارد و تا صبح ظهور، امتداد
شرمنده شهدا -علی خادم الشهدا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد