اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی: گزارش سیدمصطفی رضایی/ تصویر تکان دهنده ی زیر در شب 19 بهمن 91 در گردهمایی رزمندگان گردان امام محمدباقر(ع) در مصلای قائمشهر، گرفته شده است. جانبازی که گرد پیری بر سر دارد و چه کوله باری را با خود حمل می کند! یک کیف کوچک که درون آن اکسیژن و لوله تنفس قرار دارد.به چشم شاهد بودم که این پیرمرد با چه مشقتی هر از چند گاهی ، ماسک تنفس را به خود وصل و جدا می کرد. صدای نفسش چه خس خسی داشت و چشمانش بی اختیار قرمز و اشک باران می شد. در حین مراسم، دائماً زیر نظرم بود. زمانی که اکسیژن را جدا میکرد، اسپری تنفسی در جیب داشت و وقتی سرفه هایش سنگین و سنگین تر میشد، چند بار در دهان خود، اسپری می زد! با همه ی این احوال ، بعد از اینکه عکس گرفتنم از این عزیز جنگ تحمیلی، تمام میشد، سری تکان می داد و لبخند ملیحانه و معصومانه ای می زد.
خداوند به حق زهرای اطهر(س) و به حق امام عصر( ارواحنا لهالفداء) همه ی جانبازان ،خاصه این پیرمرد زخمی جنگ را، شفای عاجل عنایت و کرامت کند . انشاالله
عکس از سیدمصطفی رضایی
سلام
انصافا سایت ارزشی جذابی دارید
توفیقات مستدام
آخه...
خدا شفای کامل بده-
خدا مارو ببخشه
تصویر جالبی بود-مرسی
سوزناک بود
وای که ما داریم چه می کنیم...
آقا سید ، مختصر و جانسوز نوشتی
سایت شهید عمویی، بسیار خوب در ارزش ها را بازگو میکند-درود و صد بدرود
التماس دعا
جانانی و جان بر تو سپردیم و نمردیم
در حُــــــرم نـگاه تــو فـسـردیـم و نمـــردیـم
نقش است به پیشانی چین خورده ز غیرت
مـا جـان بـه در از داغ تـو بــردیــم و نمـردیم
ابــرو گـره در هـم زده چشـمــان شب قـدر
دنـدان به لـب خـویـش فشـردیـم و نمـردیم
اقبــال نگــون بخــت نگــر کایـن همه سر را
تــا مـرز قــدم هـای تــو بــردیــم و نمــردیـم
ظـرف دل بی حوصله جوش آمد و سر رفت
خــون دل جـاری شـده خــوردیـم و نمـردیم
یک عمـر نفس آمـد و برگشت و به تسبیح
سـن دل بــی عــار شمــردیـم و نمــردیــم
مــا زنـده به عشقیــم که بـا عشق بمیریم
صـد مــرتبــه از داغ تــو مـردیـم و نمـــردیـم
اشک امان نمی دهد----
وای از این روزگار و مردمش