پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی
فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندرانپایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی
فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندراناستخوان شکسته! یادگار ماندگار سردارشهیدبلباسی ازجنگ!
پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی: رزمندگان رشید گردان امام محمد باقر(ع) را قبل از عملیات کربلای ۵ نشان می دهد که برای استحمام و یحتمل غسل شهادت ، به شهر دزفول عزیمت فرمید موسی عمویی،ودند. خاطر نشان می کند که عملیات کربلای ۵ نام عملیاتی نظامی در جریان جنگ ایران و عراق می‌باشد که توسط نیروهای ایرانی با رمز «یا زهرا (س)» در محور شلمچه - کانال ماهی به صورت گسترده در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۶۵ به فرماندهی سپاه پاسداران جهت فتح بصره شروع شد. هدف نهایی این عملیات تسخیر شهر بصره بود. این عملیات پر هزینه‌ترین و پرتلفات‌ترین عملیات جنگ بود.
در تصویر بالا ، شهید ثمثام طور، فرمانده گروهان از چپ به راست نشسته نفر اول، شهید(ناشناس) پیک گردان نشسته نفر دوم، شهید پورباقری، فرمانده گروهان نشسته نفر چهارم، سردارشهیدبلباسی، فرمانده گردان امام محمدباقر نشسته نفر پنجم و از راست به چپ نفر اول، برادر مرتضی عباسپور از رامسر( ارسال کننده این عکس).
استخوان شکسته و پردرد؛ یادگار ماندگار سرداربلباسی از دوران جنگ!
در همان شهر دزفول که بنابر استحمام و غسل شهادت قبل از عملیات بزرگ کربلای 5 بود ، بنده و در کنار سردارشهید بلباسی مشغول استحمام بودیم و بنده بر پشت سردارشهید بلباسی لیف کشیدم که در این حین، ایشان فریاد بلندی کشیدند! متاثر و نگران شدم و دقت کردم و متاسفانه مشاهده کردم که یکی از استخوانهای ایشان شکسته و بالا آمده! عرض کردم ، حاجی چی شده؟ فرمود: در عملیات گذشته ، ترکشی اصابت کرده و شکسته است! وقت نشد که به بیمارستان رفته و آن را عمل کرده و مداوا نمایم! بی خیال! بگذار یادگاری بماند!!!
شهدای گرانقدر به یقین رسیده بودند و به ما می فرمودند ، که باید رفت و نمایند چرا که بعد از جنگ دیگر توان زندگی نیست چون زمانی که خونهای شهدا به یاد ما می آید باید زجر بکشیم و غصه بخوریم و بمیریم!
یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد...
(راوی خاطره ، برادر مرتضی عباسپور از رامسر)
استخوان شکسته و پردرد؛ یادگار ماندگار سرداربلباسی از دوران جنگ!
در همان شهر دزفول که بنابر استحمام و غسل شهادت قبل از عملیات بزرگ کربلای 5 بود ، بنده و در کنار سردارشهید بلباسی مشغول استحمام بودیم و بنده بر پشت سردارشهید بلباسی لیف کشیدم که در این حین، ایشان فریاد بلندی کشیدند! متاثر و نگران شدم و دقت کردم و متاسفانه مشاهده کردم که یکی از استخوانهای ایشان شکسته و بالا آمده! عرض کردم ، حاجی چی شده؟ فرمود: در عملیات گذشته ، ترکشی اصابت کرده و شکسته است! وقت نشد که به بیمارستان رفته و آن را عمل کرده و مداوا نمایم! بی خیال! بگذار یادگاری بماند!!!
شهدای گرانقدر به یقین رسیده بودند و به ما می فرمودند ، که باید رفت و نمایند چرا که بعد از جنگ دیگر توان زندگی نیست چون زمانی که خونهای شهدا به یاد ما می آید باید زجر بکشیم و غصه بخوریم و بمیریم!
یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد...
(راوی خاطره ، برادر مرتضی عباسپور از رامسر)
سومین روز درگذشت اُم الشُّهدای مازندران همزمان با اربعین سالار شهیدان
پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی:
