پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندران
پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندران

پنج شهید در عروسی یک شهید + عکس

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عمویی: تصویری که در پیش رو دارید، در مراسم عروسی شهید احمد علی بیابانپور برداشته شده است. بر خلاف آن چه در نخستین نگاه به ذهن متبادر می شود، دامادِ این عروسی، نه افراد کت و شلوارپوش, بلکه نفر سوم از چپ، می باشد. جالب این که به غیر از یک نفر، سایر شهدای موجود در این عکس، در زمستان 65 و در جریان عملیات های کربلای چهار و کربلای پنج جاودانه شده اند. در باره تاریخِ ثبت این تصویر اطلاعاتی نداریم.
شهدایی که در تصویر زیر دیده می شوند به ترتیب از چپ عبارتند از:
*پاسدار شهید «ابراهیم دادگر آرانی»، متولد اول مرداد 1344. وی به تاریخ هفتم اسفند 1365 در شلمچه، بال در بال ملائک گشود.
*پاسدار شهید «علی محمد سیفی زاده آرانی»، متولد اول فروردین 1344. وی به تاریخ چهارم دی ماه 1365 در ام الرصاص، پنجه بر بام عرش گرفت.
*پاسدار شهید «احمدعلی بیابانپور»، متولد سوم خرداد 1345. وی به تاریخ پنجم دی ماه 1365 در ام الرصاص، پای بر بساط «عندربهم یرزقون» نهاد.
*پاسدار شهید «شیخ جواد قاسمپور آرانی»، متولد اول مرداد 1340. وی به تاریخ چهارم دی ماه 1365 در ام الرصاص، خلعت شهادت پوشید.
*بسیجی شهید «حسین احسن زاده آرانی»، متولد اول مرداد 1340. وی به تاریخ بیست و چهارم خرداد ماه 1367 در شلمچه، با خون خود وضو گرفت.
*بسیجی شهید، «سعید برادران آرانی»، متولد اول فروردین 1346. وی به تاریخ چهارم دی ماه 1365 در ام الرصاص، دست در دست مولایش حسین(صلوات الله علیه) نهاد

  

گزارش مشرق

فرمانده ی پیچیده‌ترین عملیات هوایی جهان را بشناسید

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی: این بزرگمرد عرصه نبرد با دشمن، قهرمانی بلامنازع عملیات‌های برون مرزی، بمباران و انهدام اهداف بسیار استراتژیک و فوق حفاظت شده عراقی در عمق خاک دشمن را در کارنامه دارد. «فرج‌الله براتپور» بدون شک یکی از بزرگترین و سرشناس‌ترین خلبانان تکخال جنگنده اسطوره‌ای فانتوم در دنیاست. 

•طراح عملیات‌ حمله به اچ 3

فرج‌الله براتپور برنامه‌ریز و فرمانده عملیات اچ 3 بوده است. این عملیات در نوع خود بی‌نظیرترین عملیات هوایی به حساب می‌آید.وی همچنین در این عملیات فرمانده گروه سوم بود و در عملیات اچ 3 پایگاه الولید را شجاعانه بمباران کرد.
سرتیپ خلبان براتپور، درباره روز عملیات اچ 3 گفته است:
•«برنامه اجرای ماموریت طوری طراحی شده بود که حمله در زمان تعویض شیفت نیروهای عراقی انجام شود. با توجه به اینکه نمی‌خواستم کسی از این ماموریت بویی ببرد از مدتها قبل به فکر آماده نگه داشتن تعدادی هواپیما برای انجام این عملیات بودم و حتی مهماتی را که از ماموریتهای قبلی باقی مانده بود دستور دادم انبار کنند و بدین صورت روز عملیات تعداد 10 هواپیمای مجهز به بمب آماده عملیات بود. در آن روز حتی دستور دادم تا تمام ارتباطات مخابراتی پایگاه و منازل سازمانی نیز قطع شود. در این مدت سعی می‌کردم تا همه چیز را عادی جلوه دهم. حتی وقتی خلبان ایرج عصاره که از خلبانان خوب پایگاه بود از من مرخصی خواست با او موافقت کردم.»

عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیات‌های هوایی دنیاست که به نام فانتوم‌ها ثبت شده است.فانتوم‌های ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را به کلی نابود کردند.   

همشهری

فاجعه حلبچه ؛ تصویری از سلاخی انسان در قرن 20 + تصاویر

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهید موسی عمویی: سال 1366 کم کم داشت کوله بار رفتنش را جمع می‌کرد که یکی از دردناک‌ترین فجایع بشری را به خود دید. 26 اسفند ماه،‌‌ همان روز که صدام حسین، رئیس جمهور وقت عراق بی‌رحمانه پنج هزار تن از غیرنظامیان حلبچه اعم از زن و مرد و کودک، پیر و جوان را با بمب‌های شیمیایی به کام مرگ کشاند. بمب‌هایی که پس از انفجار با سه نفس جان انسان‌ها را گرفت. 

Meyer_16.jpg

تنها سند این جنایت بزرگ عکس‌هایی است که احمد ناطقی، عکاس ایرانی به بهای از دست دادن بخشی از سلامتی‌اش گرفت تا سال‌ها بعد در دادگاه صدام حسین جنایت‌های او و مظلومیت مردمان این منطقه را به اثبات برساند. عکس‌هایی که بعد‌ها منجر به ممنوعیت استفاده از سلاح‌های شیمیایی در دنیا شد.

در بیست و پنجمین سالگرد این فاجعه نمایشگاه و همایشی با همین موضوع و با عنوان صدای سکوت در دانشگاه بین‌المللی امام خمینی (ره) برگزار شد.

خبرنگار فارس در حاشیه این برنامه گفت‌و‌گویی با احمد ناطقی داشته است که با هم می‌خوانیم:

فارس: چه شد که توانستید در روز بمباران در حلبچه حاضر شوید؟

ناطقی: در آن زمان رئیس اداره عکس خبرگزاری جمهوری اسلامی بودم که پس از اطلاع از تصرف شهر حلبچه به دست رزمندگان کشورمان به همراه تعدادی از خبرنگاران برای تهیه عکس و گزارش در آنجا حاضر شدیم، اما هیچ اطلاعی در خصوص بمباران شدن شهر حلبچه نداشتیم. حضور ما در آن فاجعه کاملا اتفاقی بود تا جایی که در ابتدای ورود به شهر که با جسد چند کودک مواجه شدیم حتی نمی‌دانستیم گَرد روی صورت آنان ناشی از بمباران است.

فارس: بر اثر انجام این کار مصدوم نشدید؟

ناطقی: من هم‌اکنون شیمیایی هستم، دارو مصرف می‌کنم و در بیمارستان بستری می‌شوم؛ اما با وجود اینکه عکس‌ها و اسناد من در دنیا منتشر شدند و حتی در دادگاه صدام حسین علیه او مورد استفاده قرار گرفتند، رسما بیمار شیمیایی به شمار نمی‌روم.

فارس: علت این موضوع چیست؟

ناطقی: علتی که مسئولان بیان می‌کنند این است که باید در‌‌ همان روز‌ها به بیمارستان مراجعه و صورت سانحه تهیه می‌کردید؛ در حالی که من 20 سال بعد از واقعه از مصدومیت خود آگاه شدم.

هر چند در ابتدای ورود به شهر حلبچه از آلوده بودن منطقه اطلاع نداشتم اما پس از آگاهی از آنجا که می‌دانستم در صورت استفاده از ماسک نمی‌توانم وظیفه عکاسی‌ام را انجام دهم، از ماسک استفاده نکردم.

فارس: کار امداد و نجات هم انجام می‌دادید؟

ناطقی: بله؛ تا جایی که از دستمان بر می‌آمد.

فارس: در آن زمان نگران مصدوم شدن خود نبودید؟

ناطقی: عکس گرفتن از آنجا را وظیفه خود می‌دانستم. از سوی دیگر انسان‌هایی که آنجا حضور داشتند، زنده بودند و این سبب می‌شد که من نتوانم فقط به سلامتی خود فکر کنم. کمک نکردن به مردم در آن شرایط مشابه این است که بتوانم شخصی را که در حال غرق شدن در دریاست نجات دهم؛ اما به خاطر ترس از مرگ یا عدم اطمینان از موفق شدن، به او کمک نکنم. مسلما این کار انسانی نیست.

فارس: مردم شهر حلبچه، که به تازگی به تصرف ایرانیان درآمده بود، عراقی بودند. زمانی که به آن‌ها کمک می‌کردید، به شیمیایی شدن مردم سردشت ارومیه در ماه‌های گذشته به دست دولت عراق فکر نمی‌کردید؟

ناطقی: کسانی که من به خواست خدا به آنان امدادرسانی کردم، کودکان، زنان و مردم مظلوم عراق بودند. اعمال دولت صدام حسین ارتباطی با مردم این کشور نداشت. این، مهر و زبان انسانی است که موجب می‌شود انسان‌ها در هر جای دنیا و با هر زبانی به کمک یکدیگر بشتابند؛‌‌ همان گونه که در آن روز یک پیر زن کرد زبان حلبچه سعی می‌کرد به من بفهماند که شهر بمباران شده و باید مواظب خود باشم.

Chemical weapons Halabja Iraq March 1988.jpg
ادامه مطلب ...