پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندران
پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

پایگاه اطلاع رسانی سردارشهیدموسی عموئی

فرمانده دلیر لشکر 25 کربلای مازندران

گفتگو باسردارحمیدرضا رستمیان فرمانده لشکرخط شکن و خط نگهدار 25 کربلا

پایگاه اطلاع رسانی سردار شهید موسی عمویی: هفت تپه، نامی آشنا برای همه تاریخ پژوهان است. بنای 3000هزار ساله زیگورات چغازنبیل که در تپه های جنوب شرقی شهر قرار دارد، بطوریکه این شهر را جزء چند شهر تاریخی دنیا قرار داده است. وقتی به بالای این بنای عظیم می روی و رو به جنوب می ایستی، سمت چپ و راست شما تپه هایی قرار دارد که در سال های 1364 الی 1367 شاهد رویدادهایی بوده که در صورت همت متولیان فرهنگی می تواند هزاران سال دیگر این کشور را از نظر خطرات ناشی از تهاجم بیگانگان بیمه کند. در این سال ها متجاوزین بعثی بارها با بمب های خوشه ای و راکدهای چند کیلویی این سرزمین را زیر و رو کردند تا از ارده ساکنان آن بکاهند ولی نه این که به مقاصد و اهدافشان نرسیدند، بلکه به حضور و ایستادگی آنها افزودند. سخن از مقر لشکر ویژه 25 کربلا است که در آن روزها بنای بزرگ چغازنبیل در وسط این مقر قرار داشت و شاهد همه ی رشادت هایی بود که از دل چادرها و سنگرهایی که رزمندگان در آنجا به مناجات می نشستند، نضج گرفته بود. تا جایی که مقرهای رزمندگان شده بود، دانشگاه انسان سازی. به منظور بازشناسی این منطقه مقدس به سراغ سردار حمیدرضا رستمیان، فرمانده لشکر عملیاتی 25 کربلا رفته ایم و پای صحبت اش نشستیم. ماحصل این گفت و گو را در ذیل می خوانید.
 

 

*سردار! ابتدا خودتان را برای مخاطبان ما معرفی کنید؛

 

حمیدرضا رستمیان هستم. دوران دفاع مقدس در واحد ادوات لشکر ویژه 25 کربلا حضور داشتم و بیشتر خاطراتم مربوط به بچه های ادوات است. در حال حاضر هم فرمانده لشکر عملیاتی 25 کربلا هستم.

 

*راستش را بخواهید، همان طور که طی تماس تلفنی به شما گفتم قرار است از هفت تپه، مقر لشکر ویژه 25 کربلا برایمان بگوئید ولی قبل از هرچیز برایمان از فرق بین لشکر ویژه 25 کربلا و لشکر عملیاتی 25 کربلا بگوئید.

 

فقط همین قدر بدانید که فرق فقط و فقط روی کمیت است. به نظر بنده از نظر کیفیت هیچ فرقی بین لشکر عملیاتی و لشکر ویژه 25 کربلا نیست. به شکر خدا جوانان امروز ما در لشکر عملیاتی 25 کربلا با اقتداء به سیره ی شهدا چنان عظمتی به لشکر عملیاتی داده اند که نمی شود فرقی از نظر ماهوی بین آن لشکر و این لشکر یافت.

 

*خب به همین قدر بسنده می کنیم. به خصوص این که گفتید از نظر کیفیت فرقی نمی بینید، برایمان جای بسی خوشحالی است و اما سردار چرا هفت تپه برای برو بچه های جنگ مقدس است؟ بارها شده وقتی به راهیان نور می رویم، رزمنده ای با مسوول کاروان به جرح و بحث می پردازد که کاروان را به هفت تپه ببرد ولی از آنجا که هفت تپه برای زائران و مسوولان کاروان ها ناشناخته است گاهی هم دیده ایم به اصرارهای آن رزمنده توجه ای نمی شود. علت این دلدادگی رزمندگان مازندران و گلستان به این منطقه برای چیست؟

 

شرف المکان بالمکین، ارزش هر جایگاه به کسی است که در آن قرار گرفته است یا می شود گفت: انسان است که به یک جایگاه ارزش می دهد. به عنوان مثال: مشهدالرضا شهری مقدس است. چرا که امام رضا(ع) را در خود جای داده است. اگر امام هشتم(ع) در آن مکان دفن نمی شد دیگر مقدس نبود؛ این مکان می شد مثل بقیه شهرها. قضیه هفت تپه برای ما جنین شأنی را دارد. برایشان مقدس است. آن جا میعادگاه عاشقان بود. در آنجا خون تعدادی از جوانان پاک این مرز و بوم به زمین ریخت. بیش از هزاران رزمنده در چادرها و سنگرهای آنجا به نماز شب و دعاهای کمیل، توسل و... مبادرت می ورزیدند. خیل عظیمی از شهدای استان های شمالی از آنجا به سوی خطوط مقدم حرکت کردند. قدمگاه شهداست، میعادگاه عاشقان خداست و حتی مشهد شهداست. سردار شهید حاج جعفر شیرسوار فرمانده بنام لشکر ویژه 25 کربلا در آنجا به شهادت رسید. مگر می شود چنین مکانی ارزشمند نباشد؟! مقدس نباشد؟! مگر تقدس داشتن یک مکان چه مؤلفه هایی را داراست که هفت تپه دارا نیست؟! البته جا دارد به این موضوع نیز اشاره کنم که هفت تپه متبرک به قدوم حضرت امام خامنه ای نیز شده است. وقتی فیلم حضور مقام معظم رهبری را می بینیم همه زیبائی های دوران دفاع مقدس در مقابل چشمان مان متصور می شود. این یکی از مهم ترین شاخصه هایی است که امروز هفت تپه دارد و خاک هفت تپه به آن می بالد. حضرت آقا با حضور خود در قدمگاه شهدا، تقدس افزون تری به خاک هفت تپه بخشیدند.

 

*راستش را بخواهید دلم نیامد صحبت جنابعالی را قطع کنم ولی یک سؤال همیشه در ذهن من هست که به نظرم فرصت خوبی است که آن را از شما بپرسم. علت انتخاب هفت تپه به عنوان پادگان یا مقر چه بوده است؟ چون وقتی به هفت تپه می رفتم از نظر ظاهری جای خوبی برای سکونت به نظر نمی رسید.

 

بله، همین طور است. منطقه هفت تپه که چند کیلومتر از شهر هفت تپه فاصله دارد پر از تپه ماهورهایی است که ارتفاع شان کمتر از 30 متر است. رزمندگان ما در آن منطقه اوایل داخل چادرها سکونت داشتند ولی اواخر جنگ بخشی از رزمندگان لشکر به داخل سوله ها انتقال یافتند. آن هم برای این بود که هر عملیاتی چه از سوی ما و چه از سوی بعثی ها صورت می گرفت. دشمن آنجا را سخت بمباران می کرد. علت انتخاب این مکان برای استقرار لشکر ویژه 25 کربلا برای این بود که سال 64 لشکر ما با افزوده شدن چند تیپ تبدیل به لشکر ویژه شده بود. پایگاه شهیدبهشتی که یکی از دانشکده های دانشگاه شهید چمران اهواز بود، ظرفیت این همه نیرو را نداشت. از طرفی نیز ما به مکانی نیاز داشتیم که بچه ها بتوانند به دور از مردم به رزمایش های گوناگون بپردازند. پادگان شهید بیگلو که در جاده سوسنگرد بود مزیت پادگان کربلا(هفت تپه) را نداشت. در هفت تپه هم می شد آموزش آبی دید و هم آموزش خاکی و لشکر ویژه 25 کربلا نیاز به مکانی داشت که هم بچه های رزمنده اش کوه را بشناسند و هم جنگ در خاکریز را بیاموزند و هم در صورت عملیات آبی از رود دز که از شمال این منطقه عبور می کرد برای آموزش بهره ببرند. اگر دیدید رزمندگان ما توانستند از اروند عبور کنند می شود یکی از دلایل این موفقیت را آموزش های مکرر و چندماهه رزمندگان در رود دز دانست.

 

پادگان کربلا(هفت تپه) سرزمین تپه ماهوری ای بود که به راحتی می شد از آنجا به جبهه های جنوب، جنوب غربی، حتی جبهه های غرب و شمال غرب دسترسی داشت. به همین دلیل مکان بسیار مناسبی بود. از لحاظ تردد و عبور و مرور هم جاده ای مناسب داشت که وصل به جاده های اصلی بود و همچنین ریل قطار هم از آنجا می گذشت. منطقه ای که ما در آنجا مستقر بودیم با شهر هفت تپه فاصله داشت و عاری از هرگونه امکانات اولیه بود، حتی ما در هفت تپه برق هم نداشتیم.

 

*گاهی دوستان رزمنده از فرماندهان وقت گله می کنند که نمی بایست هفت تپه را برای استقرار انتخاب می کردند.

 

نظر هر کس محترم است ولی باید به موضوع منطقی نگاه کرد. به نظر من انتخاب منطقه با شرایط ویژه ای که لشکر در آن قرار گرفت، یک انتخاب درست و راهبردی بود به یقین دوستان اطلاعات شان از چرایی انتخاب هفت تپه کم است. خود بنده هم اطلاعات چندانی ندارم، همین مقدار که گفته ام بر اساس حرف هایی بود که از فرماندهان وقت شنیده ام و برای من همین قدر کافی بود که انتخاب هفت تپه را راهبردی بدانم.

 

وقتی لشکر از اواسط سال 64 در هفت تپه مستقرشد، در عملیات های مهمی شرکت کرد و در اکثر عملیات ها هم به دلیل لشکر ویژه بودن، نقش اصلی را ایفا می کرد.

 

عملیات والفجر 8 که شاخص ترین عملیات در طول هشت سال دفاع مقدس بود، انعکاس و بازتابی جهانی داشت این پیروزی و نبرد عظیم که لشکر ویژه 25 کربلا در بحث خط شکنی و ورود به موقع اش به فاو نقش بزرگی را در آن عملیات ایفا کرده بود. یکی از دلایل موفقیت لشکر ویژه، این بود که ما مقر و مکان مشخصی به نام هفت تپه داشتیم و یگان ما از این نقطه آماده و سازماندهی می شد و تمرین و آموزش می دید.

 

*سردار! همه ی این سؤالات را پرسیدم که به این سؤال برسم، چرا به این مکان که به قول خودتان مقدس است توجه ای نشد. به نظر شما جای یک یادمان در این منطقه خالی نیست؟ من چند نفر از جوانان بابلی را می شناسم که در ماه رجب، 3 روز برای اعتکاف را در آنجا می گذرانند.

 

به شما حق می دهم که این سؤال را بکنید. واقعاً کوتاهی صورت گرفت. نمی خواهم کسی را مقصر معرفی کنم. به نظرم جا دارد حوالی چغازنبیل که یک بنای تاریخی است یک یادمان احداث کنند. امروز گردشگران از نقاط مختلف دنیا برای بازدید از این بنای تاریخی به این مکان می آیند ولی کاروان های راهیان نور از نعمت بازدید هفت تپه و آن پادگان غریب و مظلومش محرومند. چه می شود ما یک یادمانی را احداث کنیم و با احداث این بنا پرسشی در ذهن گردشگران خارجی ایجاد کنیم و بعد بیائیم از شهدا و انقلاب  و دفاع مقدس برایشان روایت کنیم. به نظرم اگر مسوولین میراث فرهنگی به این نکته توجه کنند، بی شک فرصت خوبی خواهد شد برای معرفی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس. راویانی را انتخاب کنیم که به زبان انگلیسی و معارف دفاع مقدس مسلط باشند تا پیام شهدا را به سرتاسر دنیا انتشار دهند.

 

*چه شاخص های دیگری برای هفت تپه می توانید بیان کنید؟

 

هفت تپه جولانگاه بود، رزمگاه بود، البته رزمگاهی برای مبارزه با نفس اماره. تقدس و روحانیت خاصی در آنجا حاکم بود.

 

هفت تپه ی ما با شهر هفت تپه فاصله داشت و فرق می کرد. هفت تپه ی ما دشتی بود پُر از تپه؛ ولی شهری شده بود پر از آلاله های عاشق. شهر عشق بازی و دیوانگی سربازان امام شده بود. هفت تپه دیگر هفت تپه نبود، بلکه هفت شهر عشق شده بود. شهر معنوی و الهی بود. هفت تپه، آبادی نبود ولی دل های روحانی و پاک بچه ها، نجواها و اشک های شبانه آنجا را آباد کرده بود.

 

هرکس که در هفت تپه می زیست عاشق بود و شوق پرواز داشت. اهالی هفت تپه زمینی نبودند همه اهل آسمان بودند، یکسری لایق بودند و در اعماق آسمان پر کشیدند و یکسری از هفت تپه ای ها ماندند و زمین این مرغان عاشق را اسیرشان کرد. هر کس که به هفت تپه آمده بود برای لبیک به حرف امامش شتافته بود.

 

آب و هوای هفت تپه هم شکل خاصی داشت، طوری بود که هر کس وارد هفت تپه می شد، او را قوی، قدرتمند،خط شکن و خط نگهدار بار می آورد. از این رو بود که مقام معظم رهبری فرمودند: لشکر 25 کربلا یک لشکر قوی، قدرتمند، خط شکن و خط نگهدار بود.

 

حماسه سازان و خط شکنان عملیات والفجر هشت، به اهتزاز درآورندگان پرچم امام رضا(ع) بر فراز مناره مسجد شهر فاو همان هفت تپه نشینانی بودند که در آن شهر الهی ساخته شده بودند. اینگونه بود که هفت تپه پل صراط و آخرت شده بود.

 

*سردار! در پایان دوست داریم هر احساسی را که در خصوص این نقطه از سرزمین پاک جمهوری اسلامی دارید، برایمان بگوئید.

 

پرسش سختی است به نظرم توان آن را نداشته باشم تا حق مطلب را اداء کنم.

 

*مگر می شود از این مکان که به قول خودتان مشهد شهداست و مقدس است و خاطرات زیادی از آن دارید نتوانید احساسات خود را در رابطه با آن بیان کنید.

 

اگر هم نتوانم، شما آدم را وادار می کنید. به نظرم پادگان کربلا(هفت تپه) که در کنار شهر هفت تپه قرار داشت، یک شهر معنوی ای شده بود. شهری که در آن مردمانی زیستند که همه ی زیست شان برای ارتقای معنوی جامعه بود. شهر را دانشگاه کرده بودند. چادرها محل رزم فکری و جسمی شده بود. هم جهاد نفس را در آن به نمایش گذاشتند و هم جهاد اصغر  را به مشق نشستند. هفت تپه، رزمندگان چند منظوره داشت و اگر امروز آن را مقدس می نامیم برای آن است که مردمان خاکی پوش آن دوران، آسمان را در آنجا فرش زمین کردند. با خورشید همسایه شدند و با ماه هم سخن.

 

*سردار عزیز! از این که وقت شریف تان را به ما دادید سپاس گزاریم.

 

من باید از شما جوانان برومند ایران اسلامی سپاسگزاری کنم که بعد از چند سال از گذشت دفاع مقدس دارید در راه ترویج معارف آن کوشش می کنید. شک ندارم اجر شما کمتر از رزمندگان عملیات کربلای پنج که این روزها مصادف با آن عملیات است، نمی باشد. امیدورام خالصانه به راهتان ادامه بدهید./شمال نیوز

مسن ترین شهید ایران ، از دیار مازندران

پایگاه اطلاع رسانی سردار شهیدموسی عمویی:  شهید سرافراز حاج عبدالحسین کارگر ، فرزند محمّدحسن ، متولدسال ۱۲۸۸ هجری شمسی ، از دیار مازندران-شهرستان ساری-میاندرود- روستای دارابکلا  ، علاوه بر اینکه مسن ترین شهید استان مازندران است، پیرترین شهید کشور عزیزمان ایران هم است. تاریخ شهادت: ۲/10/۱۳۶۶،محل شهادت: بانه ، ماهوت    

 

ادامه مطلب ...

تصویری غرور آفرین از یک مادر ایرانی

پایگاه اطلاع رسانی سردار شهید موسی عمویی: در تصویر زیر ، مرحومه سرکار خانم بیدمشکی را مشاهده میکنید که مادر شهیدان سرافراز ، سیف الله ، محمد و احمد اختیاری  هستند . خداوند این مادر دلیر و فرزندان رشید شهیدش را قرین رحمت خود سازد.