پایگاه اطلاع رسانی سردار شهید موسی عمویی وسطی کلا: ابن عباس می گوید: شبى با عمر در راهى می رفتیم. عمر آیه اى را قرائت کرد که در آن از على بن ابى طالب علیه السلام یاد شده بود، و سپس گفت: سوگند به خدا! اى اولاد عبدالمطلب به طوز قطع على علیه السلام در میان شما سزاواتر به خلافت بود از من و ابوبکر. من با خود گفتم: خدا مرا نبخشد اگر که از ولایت على علیه السلام دورى کنم. سپس به عمر گفتم: چگونه این سخن را می گویى در حالى که تو و ابوبکر، خلافت را از او سلب کردید. عمر مدتى ساکت شد و سپس گفت: به خدا قسم ما آنچه را که کردیم از روى عدالت نبود بلکه ما ترسیدیم که عرب به سبب جنگ هائى که على علیه السلام کرده و کسانى را که کشته، تن به خلافت او ندهند.
ابن عباس گوید: خواستم در پاسخ او بگویم که رسول خدا او را به مهمترین میدانهاى جنگ می فرستاد و او با شجاعت می جنگید و بزرگان آنها را در هم می شکست و زبون می ساخت و پیامبر در آن مأموریت ها على علیه السلام را کوچک نمى شمرد، مع الوصف تو و ابوبکر او را کوچک می شمارید؟
سپس عمر گفت: آنچه که شده است گذشته ولى به خدا قسم ما در هیچ امرى بدون على علیه السلام تصمیم نمى گیریم و هیچ کارى را بدون اذن او انجام نمى دهیم.
همچنین روزی "طارق بن شهاب کتابى" در مجلس عمر بن خطاب حاضر شد.
عمر مدتى ساکت شد و سپس گفت: به خدا قسم ما آنچه را که کردیم از روى عدالت نبود بلکه ما ترسیدیم که عرب به سبب جنگ هائى که على علیه السلام کرده و کسانى را که کشته، تن به خلافت او ندهند
در آن جلسه رو به حضار کرده و گفت: اگر این آیه مبارکه «الیوم الکملت لکم دینکم» درباره ما نازل شده بود، ما این روز را عید می گرفتیم.
این سخن او را تمام حاضرین من جمله عمر تأیید کردند و این در حالى است که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: روز غدیر خم برترین عیدهاى امت من است و این همان روزى است که خداى تعالى مرا امر فرمود که برادرم على ابن ابى طالب علیه السلام را به عنوان جانشین خود برگزینم.
منبع: داستانهای الغدیر، تجلی امیرمومنان علی علیه السلام؛ سیدرضا باقریان موحد؛ به نقل از الغدیر، ج ۲، صص ۱۹۶ و ۳۷۰