حجت کردی جانباز شیمیایی ۳۰ درصد اعصاب و روان با نقل خاطرهای از ماه مبارک رمضان در جبهه گفت: اولین سحری زندگیام را در زیر گلوله توپ و خمپاره خوردم. وی افزود:اولین شب ماه مبارک رمضان، فرمانده گردان ما را جمع کرد و پس از قرائت دعا و سخن گفتن درباره فضیلت ماه مبارک رمضان خطاب به رزمندگان گفت:آنهایی مسوولیتهای حساسی در منطقه دارند و یا توانایی جسمی مناسبی ندارند از ن روزه گرفتن خودداری کنند تا احیانا در جریان انجام وظیفه دچار مشکل و بیماری نشوند چرا که وظیفه ما دفاع از وطن است و برای انجام درست این وظیفه لازم است شرایط را در نظر بگیریم.
وی ادامه داد: در آن زمان به خاطر اینکه با سن پائین وارد جبهه شده بودم و جثه کوچکی داشتم در اول صف نشسته بودم که در این هنگام فرمانده در حین صحبت کردن نگاهی به من انداخت. در این لحظه احساس بدی داشتم و گویی که چیزی در درونم بشکند، متاثر شدم. در همین افکار غوطهور بودم و با گلایه به خدا میگفتم خدایا اینجا هم ... . که ناگهان فرمانده که هنوز در حال سخنرانی بود گفت مگر کسانی که مانند حجت قوی و با اراده باشند. در همین لحظه که اسم خودم را از فرمانده شنیدم گویی سوار بر ابرها شده بودم. از اینکه مانند یک مرد از من سختن گفته شد احساس شعف فراوانی به من دست داد و همان شب با همان شور و حال نامهای به مادرم نوشتم و موضوع را توضیح دادم.
این جانباز ۳۰ درصد دوران دفاع مقدس در ادامه گفت: در همان شب، اولین سحری زندگیام را با صدای شلیک توپها و موشکاندازها برای دفاع از میهن آغاز کردم. سحریمان شامل یک کنسرو، یک تکه نان خشک و یک لیوان چای بود. معمولا در طول روز مجال گرسنگی و تشنگی نمییافتیم به گونهای که روزهایی متمادی پیش میآمد که به خاطر قرار گرفتن در شرایط سخت مجبور بودیم یکی دو ساعت بعد از اذان مغرب افطار کنیم چون دشمن به این علت که فکر میکرد ما در وقت اذان برای افطار کنار هم جمع میشویم بیشترین حملات را به مواضع ما میکرد.
وی گفت:اولین سالی که روزه گرفتم همین سال بود و با اینکه سنم از همه کمتر بود معمولا داوطلبانه برای تهیه بساط سحری بیدار میشدم و اکنون که سالها از آن زمان میگذرد هنوز هم در حسرت آن روزها میسوزم چرا که در جبهه شیمیایی شدهام و امروز توان روزه گرفتن ندارم.
ایسنا